اخلاص و خدامحوری در زندگی امام خمینی ره
در مقاله حاضر با مروری به نقش اخلاص در زندگی امام خمینی با جلوه های اخلاص وخدامحوری در اندیشه و سیره عملی ایشان آشنا خواهیم شد, به امید این که وجود خود را به گوهر زیبای اخلاص بیارائیم و از آلودگی های زشت ریا پاک سازیم
در مقاله حاضر با مروری به نقش اخلاص در زندگی امام خمینی با جلوههای اخلاص وخدامحوری در اندیشه و سیره عملی ایشان آشنا خواهیم شد، به امید این که وجود خود را به گوهر زیبای اخلاص بیارائیم و از آلودگیهای زشت ریا پاک سازیم.
در ضمیر ما نمیگنجد به غیر دوست کس
هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس1
خداوند متعال در مورد ویژگیهای انسانهای شایسته میفرماید: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و انالله لمع المحسنین؛(عنکبوت62) آنها که در راه ما خالصانه تلاش میکنند، قطعا به راههای خود (در راهیابی به کمال)، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است». حضرت امام خمینی یکی از مصادیق این آیه شریفه بود، او مخلصانه در راه خدا تلاش نمود و خداوند هم راههای برون رفت از مشکلات را به نحو احسن برایش نشان داد و به زیباترین صورت به سوی هدف والایش هدایت نمود. او با تمام وجود خود را وقف ترویج مکتب توحید کرد و خداوند هم طبق وعدهاش- که هرگز تخلف نپذیرد- در تمام عرصهها همراهیاش نمود.
آری اخلاص ارزشمندترین سرمایه حضرت امام خمینی(ره) در طول زندگیش بود که در پرتو آن توانست جهان معاصر را تحت تاثیر قرار داده و عظیمترین رخداد معنوی، سیاسی و فرهنگی را در قرن حاضر رقم بزند. سرمایه اخلاص چنان نیرویی به ایشان بخشیده بود که دلهای مشتاق کمال، مجذوب او شدند و با تبعیت از آن یگانه دوران، مسیر خود را تغییر داده وراه سعادت را انتخاب کردند. خلوص امام، چنان در قلب و روح انسانها آثار معنوی و ظاهری فراوانی پدید آوردکه بسیاری از جوانان یک شبه ره صد ساله پیمودند.
? اخلاص از نگاه امام خمینی(ره)
امام خمینی در تعریف اخلاص حدیث امام صادق(ع) را یادآور میشود که میفرماید: «العمل الخالص الذی لاترید ان یحمدک علیه احد الا الله عز وجل والنیه افضل من العمل؛ عمل خالص [آن است] که نخواهی کسی جز خدا مدح و ثنای تو را گوید و نیت برتر از عمل است.»2
ایشان در مورد ریا هم میفرماید: «ریا» عبارت از نشان دادن و وانمود کردن چیزی از اعمال حسنه یا خصال پسندیده یا عقاید حقه است به مردم، برای منزلت پیدا کردن در قلوب آنها واشتهار پیدا کردن پیش آنها به خوبی و صحت و امانت و دیانت بدون قصد صحیح الهی.3 امام خمینی مکنونات قلبی و باور عمیق خود را در مورد اخلاص در راه خدا و پرهیز از ریاکاری اینگونه بیان داشته است:
ای عزیز، نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحب قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن، خداوند علاوه بر کرامتهای اخروی و نعمتهای آن عالم، در همین عالم هم به تو کرامتها میکند، تو را محبوب مینماید، موقعیت تو را در قلوب زیاد میکند، تو را در دو دنیا سربلند میفرماید. ولی اگر بتوانی با مجاهده و زحمت، قلب خود را از این حب هم به کلی خالص نما، باطن را صفا ده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد، روح بیآلایش شود، کدورت نفس برطرف گردد. حب و بغض مردم ضعیف، شهرت و اسم نزد بندگان ناچیز، چه فایدهای دارد. فرضا فایده داشته باشد، یک فایده ناچیز جزئی چند روزه است. ممکن است این حب عاقبت کار انسان را به ریا برساند و خدای نخواسته آدم را مشرک و منافق وکافر کند، اگر در این عالم رسوا نشود، در آن عالم در محضر عدل ربوبی، پیش بندگان صالح خدا و انبیای عظام او و ملائکه مقربین رسوا شود، سرافکنده گردد، بیچاره شود.
رسوایی آن روز را نمیدانی چه رسوایی است. سرشکسته در آن محضر را خدا میداند چه ظلمتها دنبال دارد. آن روز است که به فرموده حق تعالی کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم.4 و دیگر فایده ندارد. (چهل حدیث ص 41)
? من هیچکارهام!
ایشان از همان اوایل نهضت، اطرافیان خود را با فرهنگ اخلاصطلبی و ریاگریزی آشنا کرد. بعضی از روحانیون در قم به زندان افتاده بودند که مرحوم شهید محلاتی هم از جمله آنها بود. امام در همان اوایل آنها را جمع کرده و فرمودند: «اگر برای من این کار را کردید و زندان رفتید، من نه پاداشی دارم به شما بدهم، نه این که اقدامی میتوانم بکنم. خوب، التماس دعا! برای من این کار را نکنید. اگر برای خدا میکنید، صبر کنید و از این چیزها باکی نداشته باشید و کار خودتان را انجام بدهید».5
این رفتار امام مصداق کلام خداست که در آیه 5 سوره بینه میخوانیم: «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوه و یوتوا الزکوه و ذلک دین القیمه؛ به آنها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!»
امام خمینی هر اندازه که به خلوص نیت و آثار و برکات آن باور داشت به همان اندازه از ریا و خودنمایی متنفر بود. چرا که ریا نه تنها آثار سوئی درروح و جسم انسان دارد، بلکه انسان را تا مرز کفر و شرک پیش میبرد و جامعه را به سوی تملق و دورویی و نفاق سوق میدهد. دو خاطره زیر گویای نمونههایی از این واقعیت است:
? نمیتوانم قصد قربت کنم!
یکی از علمای همدان به قم مشرف شد و در منزل برادرش میهمان گردید. برادرش از شاگردان حضرت امام بود. یک روز صبح بنده و مرحوم حجتالاسلام حاجآقا مهدی شاهآبادی به حضور حضرت امام در منزل ایشان شرفیاب شدیم. آقای شاهآبادی به ایشان عرض کرد: فلانی از همدان آمده و مرد خوبی است و اهل مبارزه است. خیلی در ایام مبارزه کوشش کرده و الان در قم در منزل برادرش میهمان است. خوب است که شما از این شخص دیدار کنید. امام در پاسخ فرمودند: من حالم مساعد نیست.
مرحوم شاهآبادی اصرار نمودند که برادرش شاگرد شماست و خودش هم به شما ارادت دارد. حضرت امام برای بار دوم فرمودند: گفتم حالم مساعد نیست چون تب دارم، البته آن قدر تب ندارم که نتوانم به منزل این آقا بروم و از او دیدن کنم، بلکه چون نمیتوانم قصد قربت کنم [نمیآیم] زیرا شما گفتید این آقا از ارادتمندان شماست، به این جهت نمیآیم. مرحوم آقای شاهآبادی با شنیدن این سخن حضرت امام، ساکت شد. (همان ص 224)
? پرهیز از گریه ریائی
امام در کوچکترین مسائل سعی میکرد از خطر ریا دور باشد و هرگز برای غیرخدا عملی انجام ندهد. در شب شهادت مرحوم حاجآقا مصطفی در مسجد هندی نجف مجلس فاتحه گذاشته بودند، آقای سیدجواد شبر منبر رفتند ایشان نقل میکرد در این مجلس که امام هم در آن شرکت کرده بودند، روضه حضرت علیاکبر(ع) را خوانده و هفت بار هم در منبر به این روضه اشاره و گریزهایی زده بود اما امام با نهایت آرامش در مجلس نشسته بودند. ایشان با آن گریزهای متعدد میخواست از امام گریهای بگیرد که دل ایشان سبک شود، ولی موفق نشد. با اینکه مصیبت بزرگی بود یک عده که حال امام را دیدند گفتند از بس مصیبت سنگین است، امام شوکه شده و گریهشان نمیآید! لذا پس از مجلس، امام که به منزل تشریف برد به او عرض کردند: آقا شما امشب در روضه گریه نکردید؟ ایشان فرمودند: وقتی او روضه میخواند به من نگاه میکرد و من ترسیدم اگر گریه کنم برای غیرخدا گریه کنم یعنی گریهام بابت مصیبت فرزندم باشد نه برای رضای خدا. (همان)
? آثار اخلاص در زندگی
پرهیز از تظاهر و خالص کردن عمل برای خدا برکات فراوانی در زندگی افراد به ویژه رهبران الهی دارد که به برخی از آنان اشاره میکنیم:
1- بصیرت ویژه
در حدیث معروفی از رسول خدا(ص) نقل شده است: «ما اخلص عبدلله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛6 چنانچه بندهای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشه خود سازد، چشمههای حکمت و دانش از قلبش بر زبانش جاری میشود.»
حضرت امام که در تمامی مراحل زندگی همواره خدا را ناظر اعمال خویش میدانست به مقام مخلصین دست یافته بود و با بصیرت ویژه خدادادی، همیشه به موقع و به جا تصمیم میگرفتند؛ مثلا زمانی که رژیم طاغوت تصمیم گرفت که ساعت 5/4 بعدازظهر روز 21 بهمن سال 57 را حکومت نظامی اعلان کند، امام(ره) به موقع، یعنی حدود نیم ساعت بعد از اعلان خبر، فرمودند: حکومت نظامی لغو شود و همه مردم به خیابانها بیایند. چنین شد و به دنبال آن سر و صدا و درگیری آغاز شد. انقلابیون به کمک بلندگو و با موتور و ماشینهای شخصی در خیابانهای تهران به راه افتادند و همه مردم را مطلع کردند تا با وجود اعلان حکومت نظامی از سوی رژیم، در خیابانها حضور جدی داشته باشند، البته بعد از انقلاب روشن شد که اگر این تصمیم به موقع گرفته نمیشد، همان شب کودتا میشدو محل اقامت امام(ره) و جاهای حساس دیگر بمباران میگردید.7
2- عزت و شوکت
امام صادق(ع) فرمودهاند: «ان المؤمن یخشع له کل شیء و یهابه کل شیء ثم قال اذا کان مخلصا لله اخاف الله منه کل شیء حتی هوام الأرض و سباعها و طیر السماء؛8 همه چیز در مقابل مومن خشوع میکند و همه از هیبت او میترسند.» و در ادامه فرمود: «هرگاه مؤمن برای خدا خالص باشد، خداوند کاری میکند که همهچیز، حتی شیران و درندگان زمین و پرندگان هوا، از او بترسند. بنیانگذار انقلاب نیز با الهام از ائمه اطهار همواره میفرمود: اگر با خلوص نیت در راه شریعت مطهره خدمت کنید عزت و عظمت از آن شما است؛ فلله العزه و لرسوله و للمؤمنین.9
همین خلوص نیت آن گرامی در راه خدا به وی چنان قدرتی داده بود که با شجاعت تمام در مقابل مستکبران جهان ایستاده و آنان را با تمام قدرت تحقیر میکرد. به مسئولین کشور میفرمود: من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی میخواهم که از هیچکس و از هیچچیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشاء سرمایهداری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم... من باز میگویم: همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامیتان - به خیال خام خودشان- بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور. همیشه با بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان، خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظهای آرامتان نمیگذارند!»10
3- مدیریت الهی در زندگی
پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند عزیز و جلیل فرموده است: «لا اطلع علی قلب عبد فاعلم منه حب الاخلاص لطاعتی لوجهی و ابتغاء مرضاتی الا تولیت تقویمه و سیاسته، بر قلب بندهای که در آن محبت اخلاص برای طاعت خودم و پیروی رضایتم را بیابم، قوام و پایداری زندگی او و اداره امور او را به عهده میگیرم».11
امام خمینی این حدیث قدسی را در مدت رهبری خود عینیت بخشید. مدیریت بینظیر امام خمینی در تمام دورانهای انقلاب اسلامی ایران که همواره با بحرانهای غیرقابل تصوری مواجه بود با هیچ منطقی به غیر از منطق الهی و خلوص نیت قابل توجیه نیست. هدایت کشتی انقلاب در میان امواج سهمگین توطئهها، ترورها، ناامنیها از داخل و خارج حتی بحرانهایی که از طریق خواص ایجاد میشد هرگز بدون عنایت الهی و بدون ارتباط محکم با مبدا هستی امکانپذیر نبود. سخن معروف امام خمینی درباره آزادی خرمشهر در همین راستا بیان شده است که فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد.12 و در جای دیگر فرمود: خدای تبارک و تعالی ما را از قید و بندهای استعمار و استبداد آزاد کرد.13 یعنی مدیریت اصلی دست خداوند است.
با تظاهر و صحنهسازی و ریاکاری هرگز نمیتوان با آن همه مشکلات مواجه شد و سربلند بیرون آمد. امام میفرمود: باید تلاش کنیم زهد و قدس اسلام ناب محمدی را از زنگارهای تقدسمآبی و تحجرگرایی اسلام امریکایی جدا کرده و به مردم مستضعفمان نشان دهیم. ما اگر توانستیم نظامی برپایههای نه شرقی نه غربی واقعی و اسلام پاک منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم، انقلاب پیروز شده است. 14
4-رهایی از گرفتاریها
علی«ع» فرمودهاند: «وبالاخلاص یکون الخلاص،15 رهایی انسان[از گرفتاریهای دنیوی و آخرتی] در اخلاص ورزیدن است.»
خلوص نیت امام موجب شد که از همه مشکلات و گرفتاریها نجات یافته و خلاص شویم که از مهمترین آنها فتنههای ساختارشکن و بحرانهای ساختگی، جنگ هشت ساله و حمله نظامی آمریکا بود که به نحو شایستهای کشور اسلامی ما از آنها نجات یافت.
? پیامدهای ریا
1- نفاق
قرآن ریاکاران را در ردیف منافقان قلمداد کرده و میفرماید: «ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوه قاموا کسالی یراون الناس و لایذکرون الله الا قلیلا (نساء 142) منافقان میخواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب میدهد و هنگامی که به نماز به میخیزند با کسالت بر میخیزند و در برابر مردم ریا میکنند و خدا را جز اندکی یاد نمینمایند.»
امام هم در مورد نفاق ریاکاران میفرماید: آن که ما امروز مبتلای به آن هستیم و آن دسته منافقینی که اظهار اسلام میکنند و کمر اسلام را میخواهند بشکنند. کار مسلمانها با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است. این غیر از آنی است که «نصیری» است، که مطلبش معلوم است. و «هویدا» است که مطلبش معلوم است. «هویدا» معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است و «نصیری» هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود و گرفتند آنها را و به جزای خودشان رساندند. اما آن آدم مقدس مآبی که تسبیح هم دستش گرفته است و میگوید به اسلام هم من خدمت میکنم. این مقدس مآب را چه باید بکنیم...؟ این طایفه منافقین هم که نمیشود با آنها کاری کرد. اسلام از صدر، از اولی که اسلام پیدا شده تا حالا، مبتلای به این جمعیت هست و حل مسئله اینها مشکلتر از هر مسئلهای است برای اسلام و مسلمین. اشخاصی که فریاد برای اسلام میزنند و میزدند و از ملیت و از اسلامیت و از اینها میگفتند، بعد معلوم شد که این آقا که این قدر اسلاممآب است واین قدر ملی است رابطه دارد با امریکا. بعضی از این روشنفکرهای ما این طوریاند، منافقاند. اگر صاف میایستادند، مردانه میایستادند، مثل آن فرض کنید آدمی که میایستد، میگوید که من طرفدارم. در بین اینهایی که کشتند، یکیشان ایستاد گفت که نه خیر من طرفدار شاه هستم. حالا هم طرفدار شاهم. کشتندش. این مردانه ایستاد و مردانه هم مرد. به جهنم هم رفت ... 16
2-سلب توفیق
خداوند متعال ریاکاران را انسانهای شکست خورده و ناموفق معرفی کرده میفرماید: «ولاتکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاء الناس و یصدون عن سبیلالله و الله بما یعملون محیط (انفال 47) و مانند کسانی نباشید که از روی هواپرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم از سرزمین خود بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز میداشتند (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند احاطه و آگاهی دارد.»
امام در این زمینه مینویسد: ای عزیز، برای یک خیال باطل، یک محبوبیت جزئی بندگان ضعیف، یک توجه قلبی مردم بیچاره، خود را مورد سخط و غضب الهی قرار مده، و مفروش آن محبتهای الهی، آن کرامتهای غیرمتناهی، آن
این جملهای که از امام بزرگوار ما نقل شده است و شما شنیدید که فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، دقیقترین و حکیمانهترین سخنی است که در این باب گفته شده است، عینا همان «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». قدرت خدای متعال در دل رزمندگان، در اراده و عزم پولادین رزمندگان، در صبر رزمندگان، در بازوی توانای رزمندگان، در قدرت ابتکار رزمندگان تجلی پیدا کرد. (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری)
الطاف و مراحم ربوبیت را به یک محبوبیت پیش خلق که مورد هیچ اثری نیست و از او هیچ ثمری نبری جز ندامت و حسرت. وقتی دستت از این عالم کوتاه شد، که عالم کسب است و عملت منقطع گردید، دیگر پشیمانی نتیجه ندارد و رجوع بیفایده است.17
در شرح حال امام آمده است: امام درحالی که فردی متعبد و شب زندهدار بودند؛ ولی از تظاهر به تقدس و تقوا در انظار مردم فوقالعاده بیزار بودند. در طول عمرشان دیده نشد در انظار مردم تسبیح به دست بگیرندو ذکر بگویند. ایشان در حالی که مردی زاهد و وارسته بودند و هرگز دل به دنیا نبسته بودند، سعی میکردند که از نظر لباس و وضع ظاهری در سطح مطلوبی باشند و از پوشیدن لباسهای کهنه و پاره و یا لباسهای کمقیمت اجتناب میورزیدند.18
3- دوری از توحید و یگانهپرستی
امام خمینی در این مورد در شرح حدیث ریا مینویسد: مقام سوم که ریای معروف پیش فقها، رضوانالله علیهم، است، دارای همین دو درجه است: یکی آن که اتیان به عمل و عبادت شرعی کند یا اتیان به راجحات عقلی نماید به قصد ارائه به مردم و جلب قلوب، چه آن که ذات عمل را به قصد ریا کند، یا کیفیت، یا شرط، یا جز، آن را، به طوری که در کتب فقهیه (در نیت نماز) متعرضاند. دیگر آن که ترک عملی کند به همان مقصود. یزید بن خلیفه از حضرت صادق، علیهالسلام، نقل میکند که فرمود: کل ریاء شرک انه من عمل للناس کان ثوابه علی الناس و من عمل لله کان ثوابه علی الله؛ هر ریایی شرکت است. هر کس برای مردم کار کند، ثواب او بر عهده مردم میباشد، و کسی که برای خدا عمل کند، پاداش او را خدا میدهد.»19
اما در همین زمینه میفرماید: اگر فطرت توحید از دست رفت، که فطره الله است، و به جای آن شرک و کفر جایگزین شد، دیگر شفاعت شافعین نصیب انسان نشود، و انسان مخلد در عذاب است- آن هم چه عذابی؟ عذابی که از قهر الهی و غیرت ربوبی بروز کند. (همان ص 39)
? حالا بیایم مشرک بشوم؟
امام خود نیز فقط برای خدا عمل میکرد. آقای فرقانی میگوید: در نجف بعضی از آقایان و مردم به امام گله میکردند که چرا با بعضی از دوستانتان زیاد گرم نمیگیرید؟ مثلا میگفتند دو آیتالله به هم میرسند، به هم تعظیم میکنند و با همدیگر گرم میگیرند. امام میفرمودند: «من در طی مدت چهل سال زحمت کشیدم تا موحد شدم حالا تازه بیایم و مشرک بشوم و سجده کنم برای شما و آقایان؟!»
ادامه مطلب